وب سایت رسمی دکتر علی غضنفری
محتوای سایت توسط منسوبین به استاد و تحت نظر ایشان به روز رسانی می گردد
نهج الفصاحه ترجمه ای روان, نمایه ای برای محققان و اسناد روایات
اين كتاب اثر مرحوم مغفور دكتر ابوالقاسم پاينده است. ترجمه¬اي روان، نمايه سازي و موضوع بندي روايات براي محققان، كاري است كه در اين مجموعه انجام شده است. همچنين از مزاياي اين مجموعه مقابله آن با منبع اصلي روايات و نيز ثبت منبع هرحديث به تفكيك مي¬باشد. علاوه بر اين شرحي اجمالي براي رواياتي كه چه بسا متشابه بنظر مي¬رسند و در اذهان برخي خوانندگان، شبهاتي ايجاد مي¬كند نگاشته شده¬است. در آغاز كتاب، دو مقاله با موضوع حديث و ميزان اعتبار آن و ترجمه متون مقدس مثل قرآن و حديث آمده است. اين كتاب با قطع وزيري، در 688 صفحه به سال 1386 توسط انتشارات نيلوفرانه با جلد گالينگوربه چاپ رسيده است.
بخشی از مقدمه محقق
قرآن تبيان كل شى و تمام حاجتها و نيازهايى است كه بشر دنيوى با عقل محجوب در آرزوها و اميال زندگانى دنيوى بدان نخواهد رسيد.
رسول خدا صلىاللهعليهوآله آيات كتاب خدا را بر مردم تلاوت مىفرمود و براى آنها تفسير مىكرد و بعد از آن وجود مبارك، اهل بيت مكرم عليهمالسلامنيز مفسِّر و مبيِّن قرآن كريم بودند و حلال و حرام خدا را توضيح مىدادند و از جزئيات دستورات الهى پرده بر مىداشتند و مكارم اخلاقى را شرح و بسط مىدادند.
بنابراين احاديث به عنوان مفسّر قرآن همواره مورد توجّه مسلمين بوده است و مسلمانان صدر اسلام و بعد از آنها هميشه براى روشن شدن مفهوم آيات به فرمايشات پيامبر خدا تمسك مىجستند و در ميان آنها شيعيان، كه اهل بيت عليهمالسلام را آگاهترين انسانها به وحى و نزديكترين به اين منبع مىشمردند، براى استماع فرمايشات گهربارشان سختترين شرايط را بر خود هموار مىنمودند و بر اين اساس «حديث» در كنار قرآن و به عنوان مفسّر آن، جايگاه ويژهاى پيدا نمود و برخلاف ايده كسانى كه تلاش گستردهاى براى مقابله با رواج آن نمودند ، گسترش مضاعفى يافت و علومى چون علوم حديث، رجال الحديث، دراية الحديث و... پا به عرصه حيات گذاشتند.
دو نكته مهم
1ـ تدبر در روايات
نبايد حديث را بدون تدبر و دقت لازم پذيرفت. احاديث اگر از لبان مبارك معصومين عليهمالسلام صادر شده باشند بر پايههاى عقلانى قوى استوار است. البته مراد اين نيست كه به ذوق و سليقه خود اجازه دخالت در حديث دهيم، بلكه مقصود اين است كه عقل و خرد و نه پندار را در فهم حديث بكار بنديم.
قال على عليهالسلام: اَعْقِلُوا الْخَبَرَ اِذا سَمِعْتُمُوُه عَقْلَ رِعايَةٍ لا عَقْلَ رِوايَةٍ فَاِنَّ رُواةَ الْعِلْمِ كَثيرٌ وَ رُعاتَهُ قَليلٌ.
در اخبارى كه مىشنويد تفكر كنيد تفكرى كه در پى آن عمل باشد نه صِرف نقل، چرا كه راويان علم بسيار و عاملان آن اندكاند.
2ـ پرهيز از نقل براى هر كس
بديهى است هر كس ميزانى از فهم و ادراك دارد، نيز هر انسانى به حوائج خاص خود محتاج است كه شايد ديگرى آن را داشته و يا اصلاً بدان نيازمند نبوده و ظرف پذيرش آن را نداشتهباشد. بر اين اساس نقل احاديث امام عليهالسلامبراى همه بدون در نظر گرفتن موقعيت افراد و توان درك آنها، شايسته نيست چه اينكه معصومين عليهمالسلامخود نيز اساساً بيان خويش را براى همه مطرح نكردهاند.
ترجمه
متون ترجمه
متن ترجمه در نوع ترجمه دخالت عمدهاى دارد به همين جهت در اين قسمت از بحث، چند متن ترجمهاى مورد بحث اجمالى قرار مىگيرد.
1ـ متون دينى
متون دينى به دو بخش عمده قابل تقسيم هستند. متون وحيانى كه مراد از آن كتب مقدس و از جمله قرآن كريم است كه بدور از هر گونه تحريفى به همان شكل نازل شده باقى ماندهاست. متون روائى متون روايات و احاديث كه مسانيد تفسير قرآن و احكام فقهى، اخلاقى و...مىباشند، از اهميت ويژهاى برخوردارند .
حساسيت اين بخش هر چند به قدر حساسيت قرآن كريم نيست اما به جاى خود بسيار مهم است، زيرا چه بسا موجب تغيير تفسير آيهاى و يا حكمى شود و يا استنباطى غلط را بيافريند.
2ـ متن ادبى
متون ادبى نيز همانند شعر و داستان از ويژگى خاصى برخوردارند و به همين جهت ترجمه آنها حساسيت خاصى دارد.
شاعر با استفاده از قدرت خيال و با بهرهگيرى از انواع صناعات ادبى با رعايت دستور زبان خود و رعايت سبك شعرى خاص، جملاتى موزون را طرح مىكند. تغيير حروف، دگرگونى در اعراب كلمات، استفاده از جناس، تضاد و غيره دراين مهم سهيم هستند. پس شعر صرفاً بيان محتوا نيست، ريختن محتوا در الفاظى محدود و مشخص است كه گاه اضافه شدن يك حرف، شعر را مختل مىكند.
داستان نويس نيز در نوشته خود با بكارگيرى هر كلمهاى، مىخواهد احساسات مخاطب را براى اخذ همان نتيجهاى كه مورد نظر خود اوست بكار اندازد، طبعاً رعايت اين نكته در ترجمه داستان ضرورى به نظر مىرسد.
3ـ متن علمى
در ترجمه متون علمى علاوه بر مراعات تمام آنچه كه مترجم بايستى رعايت نمايد، اشراف به اصطلاحات خاص آن علم نيز لازم است. مترجمى كه متن فقهى، فلسفى، طبى و... ترجمه مىنمايد بايد اصطلاحات خاص اين فنون را بداند، چرا كه در غير اين صورت، وى معادل لغوى واژه متن را جايگزين آن مىسازد چيزى كه اساساً مورد نظر ماتن نبوده است.
4ـ متون مطبوعاتى
مطبوعات را مىتوان به دو قسم عمده تقسيم كرد. مطبوعاتى كه به ارائه اخبار و اطلاعات علمى مىپردازند و مطبوعاتى كه در خصوص مسائل سياسى و اجتماعى فعاليت مىكنند.
متون قسم اول از نوع متون علمى هستند، اما متون قسم دوم ويژگيهايى خاص دارند. كه از جمله آنها استفاده از واژههاى جديد است و مترجم بايد با آنها آشنا باشد.
نكته ديگر قابل ذكر اين است كه گاه اخبار منتشره در اين دسته از مطبوعات، حساسيت خاصى دارند كه گاه قرار دادن يا حذف يك علامت ويرايشى و يا جابجا شدن يك كلمه و يا يك حرف در معنا اخلال ايجاد مىكند. بنابراين دقت در اينگونه امور در ترجمه لازم است.
5ـ متون سياسى
حساسيت اين متون چون مطبوعات سياسى و اجتماعى است، واژههاى بكار رفته، چينش حروف و عبارات، تقديم و تأخير كلمات و عبارات، نقش مهمى در مفهوم مورد نظر متكلم مىتواند داشته باشد. و چه بسا متكلم بخواهد طورى بگويد و بنويسد كه آرائش قابليت توجيهات مختلف و گاه متضاد را داشته باشد و لذا مترجم بايستى جزء جزء آنچه كه در متن آمده است با توجه به آشنايى كامل به زبان متن و اصطلاحات آن، ترجمه كند.
6ـ متون عاميانه
متون عاميانه مثل متون نمايشنامهها و گفتگوهاى عاميانه، غالباً با گويشهاى خاص مكتوب مىشود و حتى حالات گويندگان در متن ذكر مىگردد، اگر ترجمه اين نوع از متن به صورت متن نمايشنامه و گفتگويى ارائه شود بايد مترجم علاوه بر شرايط عمومى ترجمه، بانمايشنامه نويسى و با گويش عاميانه زبان مقصد آگاه باشد.
7ـ متن غير مكتوب
ترجمه سخنرانى يا مصاحبه، از ترجمه متن مكتوب سختتر است، مترجم بايستى داراى حافظهاى قوى بوده و سريع الانتقال باشد تا بتواند به سرعت و در حين تكلم متكلم، به واژه مورد نظر خود دست يابد.
8ـ متن مترجم
گاهى متن اصلى متن ترجمه شدهاى است. مثلاً اصل متن به زبان عربى است، و اينك به زبان فرانسه ترجمه شده است و حال مترجمى مىخواهد آن را به زبانى و مثلا فارسى برگرداند.
اين شكل از ترجمه تمام مشكلات ترجمه را بصورت مضاعف داراست چه اينكه امكان دخالت ديدگاه مترجم در آراء صاحب اثر، دو برابر مىشود، نيز امكان اشتباه او هم به همين صورت افزايش پيدا خواهد كرد.
روش ترجمه
ترجمه را به سه شكل كلى مىتوان انجام داد.
1ـ ترجمه دقيق
2ـ ترجمه تلخيصى
3ـ ترجمه اقتباسى
ترجمه دقيق، در مقابل ترجمه تلخيصى و اقتباسى است.
خصوصيت عمده ترجمه دقيق در اين است كه متن ترجمه شده عين اصل تلقى شود و مخاطب از آن همين برداشت را داشته باشد.
در ترجمه تلخيصى، مترجم كلام متكلم را فشرده مىكند، و محتواى آن را به زبان مخاطب ذكر مىكند.
مترجم علاوه بر شرايط عمومى ترجمه بايستى به قوانين تلخيص آشنايى داشته باشد چراكه غالباً تلخيص را به معناى حذف واثبات مىدانند در حاليكه هرگز نبايد از متن اوليه چيزى را حذف كرد و يا عين مطلبى را ذكر كرد (مگر در موارد اضطرارى كه حذف يا ذكر چيزى ضرورى به نظر رسد) بلكه مىبايست چكيده آن را كه حاوى همه مطالب است مطرح ساخت.
در ترجمه اقتباسى، مترجم به فراخور نيازى كه خود به كلام متكلم دارد، بخشى از آن را اقتباس مىكند و به ترجمه همان بخش مىپردازد، لازم به ذكر است كه مترجم در ترجمه تلخيصى و يا اقتباسى بايستى به صراحت عبارتى كه حاكى از تلخيص و اقتباس متن است بياورد.
شرايط عمومى مترجم
دانستيم كه ترجمه بدون فهم دانستنيهاى ذهنى متكلم و اعتقادات او و نيز شرايط مكانى و زمانى وى ميسر نيست، اين مهم حساسيت كار مترجم را دو چندان مىكند و لذا براى هر چه بهتر شدن كار ترجمه و ارائه ترجمه صحيحتر، شروطى ترسيم شده است. اين شروط عبارتند از:
1ـ آشنايى با زبان مبدأ و مقصد
2ـ آشنايى با متن
3ـ امانت دارى
4ـ بهرهگيرى از منابع بهتر
5ـ استفاده از واژههاى مناسب
6ـ آشنايى با فضاى كتابت متن
ترجمه قرآن
جواز و عدم جواز ترجمه قرآن از مباحثى است كه همواره مورد توجه انديشمندان اسلامى قرار گرفته است.
در اين باره برخى قائل به جواز ترجمه شدهاند و عدهاى آن را جايز نشمرده و فتوا به تحريم دادهاند. برخى نيز ترجمه آن را مشروط به عدم امكان فهم زبان قرآن دانستهاند و عدهاى نيز اساساً امكان ترجمه قرآن را منكر شدهاند.
از جمله انديشمندان قرآنى «محمد رشيد رضا» است كه به تفصيل در اينباره سخن رانده و ترجمه لفظى قرآن را تحريم نموده است.
امام شافعى از ائمه اربعه اهل سنت نيز فتوا به تعليم لغت عربى بر همه مسلمانان داده است چرا كه قرآن به زبان عربى است.
زرقانى نيز در «مناهل العرفان» هشت دليل بر عدم جواز ترجمه ذكر كرده است.
حنابله معتقدند كه نماز به فارسى باطل است و آنكه نمىتواند سوره حمد را به زبان عربى بياورد، آنچه را كه مىتواند، بايد به عربى تلفظ كند و اگر توان قرائت آن به زبان عربى نداشت، فاتحه از او ساقط مىشود و لازم است در نماز به قدر سوره حمد قيام كند.
مالكىها نيز فتوائى چون حنبلىها دارند
دانشگاه الازهر مصر نيز ترجمه قرآن را ممنوع كرده بود. وقتى از هند ترجمه قرآن به زبان انگليسى وارد شد، شيوخ الازهر فتوا به منع ورود آن به مصر دادند و حكومت نيز مانع ورود آن شد.
محور اشكالات وارده بر ترجمه قرآن، بر اين است كه ترجمه قرآن، قرآن شدهباشد ولى آنچه حاصل مىشود، ضمن اينكه فصاحت و بلاغت قرآن را ندارد، در بيان مفاهيم عالى قرآن ضعيف و گاه ناتوان مىباشد. علاوه اينكه نمىتوان حكمى را از ترجمه اخذ كرد و يا در فتوائى به آن استناد جست و تقليد از آن نيز جايز نمىباشد. مضافا به اينكه توجه به ترجمه موجب سلب توجه مردم به قرآن شده و وحدت جامعه اسلامى را به هم خواهد زد.
در پاسخ اين شبهه با قاطعيت مىتوان گفت كه احدى ترجمه را قرآن نناميده و نخواهد ناميد. ترجمه، ترجمه است و بس و هدف آن بيان كليات مفاهيم قرآن براى كسانى است كه زبان تكلم آنها با زبان قرآن فرق دارد. شاهد اين مطلب، عدم جواز اكتفاء ناشران به چاپ ترجمه متون، بدون خود قرآن است در حاليكه در ترجمه اصطلاحى، متن مترجم كفايت از متن اصلى مىكند.
طبعا كسانى كه بخواهند حاق الفاظ و عبارات قرآن كريم را درك كنند، يا از آيات قرآن، حكمى فقهى، اخلاقى و...را استنباط كنند يا معناى مجازى واژهها را از معانى حقيقى آنها تشخيص دهند يا بخواهند اعجاز آن را درك نمايند، و...بايد به اصل متن توجه كنند و هيچ ترجمهاى توان ندارد آنان را به مقاصد مورد نظرشان برساند.
بنابراين ترجمه نخواهد توانست و نمىتواند جايگزين متن شود.
پس ترديدى در فايده ترجمه وجود ندارد ترجمه كلام وحيانى موجب ترويج سريعتر دين اسلام مىشود، و خلايق را كه تشنه معرفت هستند از سرچشمه نور آن سيراب مىسازد.
در روايات
همين مطلب را مىتوان در ترجمه روايات مطرح ساخت.
ترديدى در وجود معارف ژرف در روايات منقوله از پيامبر خدا و ساير معصومين وجود ندارد. طبعا با عدم امكان گسترش زبان عربى قبل از برهانى شدن محسنات آن چون ارسال وحى و شرح و تفسير آن با اين زبان، تنها راه ترويج اين معارف عميق ترجمه آنها به زبان عربى است.
البته ناگفته پيداست كه مترجم روايات نيز با حفظ نسبت چون مترجم قرآن كريم نخواهد توانست ظرايف اخبار و احاديث را منتقل سازد، چه اينكه چنين چيزى اساسا عملى نيست، بلكه حاصل كار او تنها بيان محتواى صادره از معصوم مىباشد و بس.
نهج الفصاحة
نهج الفصاحه گوشهاى از روايات منقول از حضرت پيامبر مكرم اسلام مىباشد كه در سال 1324 شمسى توسط دانشمند محترم آقاى ابوالقاسم پاينده تنظيم و تا كنون بارها به چاپ رسيده و توسط ايشان و ساير انديشمندان ترجمه شدهاست.
آنچه اينك پيش روى داريد ترجمهاى ديگر از اين كتاب مىباشد كه سعى شدهاست ضمن برگردان روان احاديث به فارسى و در فضاى متن عربى، نمايهاى نيز از موضوعات همه روايات براى يافتن احاديث متعدد در موضوع خاص ارائه شود. اميدوارم قابليت هاى برگردان فارسى و نيز نمايه موضوعى مورد توجه محققان قرار گيرد.
همچنين از مزاياى اين مجموعه، مقابله آن با متون اصلى روايات، و نيز ثبت منبع هر حديث به تفكيك مىباشد.
علاوه بر اين، شرحى اجمالى براى رواياتى كه چه بسا متشابه به نظر مىرسد و در اذهان برخى خوانندگان، شبهاتى ايجاد مىكند، نگاشته شدهاست.
اسناد روايات
توجه به چند نكته براى كسانى كه از اسناد روايات استفاده مىكنند لازم است.
1ـ در متن اصلى نهج الفصاحة، هيچگونه دستكارى صورت نگرفته و چنانچه اشتباهى در نگارش متن اصلى و حتى اشتباه تايپى وجود داشته حتى المقدور در پاورقى تذكر داده شدهاست.
2ـ شماره احاديث متن نهج الفصاحة دقيق نيست و براى برخى از احاديث، شمارهاى لحاظ نشدهاست، اين احاديث با شماره حديث قبل آورده شدهاند. نيز گاهى شماره وجود دارد ولى حديثى در مقابل آن ديده نمىشود و يا شمارهاى در برابر بخشى از حديث قبل آمدهاست و يا در مقابل يك شماره دو حديث آورده شدهاست. همه اين موارد در پاورقى توضيح داده شدهاند.
3ـ در حد مقدورات و در صورتى كه روايات نهج الفصاحة در متون روائى شيعى وجود داشته، به همان سند اشاره شده است.
4ـ محتواى بسيارى از روايات اين مجموعه با الفاظى نزديك، در معاجم شيعى وجود دارند ولى چون مدوّن محترم نهج الفصاحه غالبا از معجمهاى عامه نقل نمودهاست به همان منبع يعنى مصدرى كه بتواند عين الفاظ موجود در متن نهج الفصاحة را داشته باشد، اشاره شدهاست.
5ـ سعى شده روايت متن نهج الفصاحة، با سند آن دقيقا مطابق باشد. لذا اگر روايتى و لو با يك حرف و يا كلمه چون «فـ»، «كـ»، «ان»، «تعالى»، «تبارك وتعالى»، «عز و جل» و... اختلاف داشته، به مورد اختلاف اشاره شدهاست.
6ـ اگر روايت متن نهج الفصاحة، با اسناد مختلف آن مضطرب بوده و نگارش پس و پيش و تغييرات ديگر آن در پاورقى موجب اطاله مىشده با «ر. ك» به همه اسنادى كه روايت متن را در بر گيرند اشاره شدهاست.
7ـ برخى از روايات نهج الفصاحة، از حضرت امير عليهالسلامنقل شدهاند و ما هيچ سندى كه آن را به رسول خدا صلىاللهعليهوآله نسبت داده باشد، نيافتيم.
آدرس صحيح اين دسته احاديث نيز در پاورقى آورده شده است.
8ـ براى برخى از مندرجات نهج الفصاحة، در متون حديثى شيعه وسنت، هيچ سندى پيدا نشد، البته برخى از اين موارد ظاهرا بر گرفته از روايات متعدد مىباشد، مثلا در مورد:
3161«أَلنِّظافَةُ مِنَ الاْءِيْمانِ»، حضرت فرمودهاند: بنى الاسلام على النظافة و جعلها من الايمان. الشفاء الروحى ص342، و برخى نيز حكمتهاى مشهور بودهاند، مثلا در مورد:
2499«لا شَىْءَ أَحَقُّ بِالسِّجْنِ مِنَ اللِّسانِ»
فيض القدير ج2، ص249، تصريح كرده است كه حكمت محسوب مىشود و نه حديث، اين موارد كه تعداد آنها 27 مورد است در پاورقى توضيح داده شدهاند.
;
دریافت کتاب